محمود مصور رحمانی ناشر رمانهای میر جعفر پیشه وری
مصاحبه اختصاصی با استاد محمود مصور رحمانی
ناشر رمان های میر جعفر پیشه وری
توفیقی دست داد که در یکی از پنجشنبه آخر سال گذشته در کتابفروشی ارک تبریز با استاد محمود مصور رحمانی ناشر رمان های میر جعفر پیشه وری گفتگویی هر چند اندک بنمائیم . استاد مصور رحمانی صرف نظر از اینکه ناشر دو رمان پیشه وری می باشند افتخار نسبی نیز با مشارالیه داشته اند . از این رو قسمت اعظم دست نوشته های پیشه وری اکنون در تملک ایشان می باشد . از استاد خواستم که خودشان را معرفی نمایند که فرمودند :
در سال 1319 در تهران متولد شده و در این شهر بزرگ به کسب کمالات پرداخته ام . خاندانمان از یک پیشینه ی نسبتا قدیمی برخوردار است. جدمان یکی از عکاسان معروف دوره قاجاری بود که ما همیشه به وجود آن بالید ایم . شرح حال وی در کتاب تالیفی مرحوم یحیی ذکاء با عنوان تاریخ عکاسی و عکاسان پیشگام مندرج می باشد . چندین ترجمه از بنده از زبان آلمانی به فارسی ترجمه گردیده است که خوشبختانه قسمت عمده آنها چاپ و نشر شده اند .
از ایشان در مورد چاپ رومان های پیشه وری می پرسم که می گویند :
چون ما با مرحو م پیشه وری نسبت سببی داریم از این رو دست نوشته های وی از طرقی به دست ما رسیده اند . ما نیز وظیفه خود می دانستیم که نباید پیش از این غبار فراموشی بر روی این آثار سنگینی کنند . از این رو با همکاری آقای تقی زاده به نشر آنها همت کردیم .
چه آثار چاپ ناشده ای از ایشان دارید ؟
عرض شود که چند داستان کوتاه چاپ ناشده ایشان نیز که دو جلد می باشند شاید تا بهار سال آینده در دسترس علاقمندان قرار گیرند . نام جلد اول این مجموعه داستان " شب نشینی زندانیان " می باشد سعی داریم چنانکه عرض کردم انشاا... تا یکی دو ماه به توسط نشر فرهی تهران به بازار ارائه گردد .
چه مولفه هایی اثر ایشان را از سایر رمان ها جدا می نمایند ؟
ببینید اکثریت قریب به اتفاق به اصطلاح نقش اول رومان ها و داستانهای آن دوره را مردان تشکیل می دهند . حال آن که در آثار پیشه وری درست شما عکس این قضیه را می بینید . آرتیست رمان های پیشه وری را زنان تشکیل می دهند . این هم نشانگر آن است که وی به نقش زنان تا چه اندازه ارزش قائل بوده و مسئله فمنیست را تا حد امکان آگراندیسمان می نماید . معمولا در رمان یا داستان چهره حقیقی نویسنده را می توان به خوبی دریافت . مثلا در خاطرات چنین نیست . مثلا شخص دستش باز است . من این طور کردم من آن کار مثبت را انجام دادم . از فلان کار منفی خبر ندارم و ... اما چنانکه گفته شد در رمان چنین نیست .
پس با این حال آیا شما خاطرات پیشه وری را نیز مطالعه کرده اید ؟
بلی من مطالعه کرده ام . اما در خاطرات وی چیزی نیافته ام که در رمان هایش نیست . یعنی بر عکس رمانها و داستانهایش باشد .
پیشه وری در آثار ادبی خود از چه داستان نویسی های ما قبل خود سود جسته ؟
بر خلاف آن که پیشه وری را کمونیست می دانیم و انتظار داریم که مثلا وی از آثار نویسندگان روسی و ماکسیم گورگی و این قبیل نویسندگان استفاده نماید ایشان توجه خاصی به آثار الکساندر دوما یا هوگو و در کل ؛ ادبیات فرانسه دارند . و نیز از نظر بوم شناسی نوشتجات ایشان پیشتاز است . تصویری که وی از طهران آنروزی ارائه کرده شما در کمتر کتابی آن را می توانید مشاهده فرمائید . و واقعا زیبا و شاعرانه است . متاسفانه چهره ادبی پیشه وری تا قبل از انتشار رمان هایش در محاق بوده و البته هنوز هم چیز دهان سوزی در این مورد از ایشان ارائه نشده است . جا دارد که نویسندگان و منتقدان در این راستا نسبت به آنالیز قضیه بیشتر توجه و اهمیت دهند . ما تا امروز پیشه وری را یک چهره سیاسی دیده ایم تا یک ادیب .
آقای مصوررحمانی من شنیده ام که پیشه وری با محمد علی فروغی " ذکاءالملک "باجناق بوده اما در کتابها به این موضوع تصادف نکرده ام آیا این موضوع صحت دارد ؟
بلی شما درست می فرمائید . اما باجناق ایشان محمود فروغی بوده نه محمد علی فروغی .
آقای مصور رحمانی از پسر پیشه وری چه خبر ؟ پیشه وری وی را خیلی دوست می داشت . حتی برای شخص بنده خیلی جالب است که پیشه وری در ابتدای کتاب مهین بانو و نیز در انتهای آن که در ششمین تا هشتمین سال بازداشتش در زندان مرکزی به رشته تحریر آورده آنرا تلویحا به پسر خود داریوش تقدیم می کند . به پسری که زندگی اش شاید پیش از پدر فراز و نشیب داشته . پدر در آنجا می نویسد : به نام یگانه فرزند دلبندم داریوش انجام گرفت . آرزومندم او و اقرانش از کردارهایی که قلب دیگران را آزرده و موجب بدبختی ها می شوند پرهیز کرده ؛ برای تکمیل سعادت همه که پایه اش روی نیکوکاری خواهد بود بکوشند.
والله متاسفانه تا امروز خبری از ایشان نداریم . ایشان بدون سرو صدا به گذران زندگی مشغول بوده اند و هیچ وقت لب به سخن نگشوده اند .
از معصومه خانم مصور رحمانی؛ همسر پیشه وری چه خبر ؟
آن مرحومه تقریبا قبل از سال چهل با تلاش خانواده به ایران بازگشت و تا آخرین لحظه تنها زیست . جالب است بدانید که ایشان دیگر تاهلی نیز اختیار نکردند . پنج – شش سال قبل ایشان فوت کردند و در بهشت زهرای تهران آرام یافته اند .
از شما سپاسگزارم که در این گفتگو ما را یاری کردید .
من نیز از آشنایی حضرتعالی خوشحال شدم و ازخوانندگانتان کمال تشکر را دارم . موفق باشید .