سیل در تبریز
سیل در تبریز
رضا همراز
سیل ، طوفان و زلزله از جمله قهر و خشم طبیعت و به عبارتی از بلایای طبیعی هستند که شهرها و آبادی های چندی در طول زمان دچار خشم طبیعت گردیده اند . آذربایجان و مرکز آن تبریز نیز از این بلای طبیعت به دور نبوده و بارها مورد بی مهری طبیعت قرار گرفته است . متاسفانه منابع ، یا ماخذ دهانسوزی در این راستا در دسترس نمی باشند که موبه مو نوشت . اما از گوشه و کنار کتابها و مطبوعات می توان به این موارد جانسوز اشاره هایی کرد . در مورد زلزله های تبریز مقالات چندی به انضمام کتاب « تاریخ زلزله های تبریز » اثر مرحوم یحیی ذکاء مستوفاً بحثت گردیده و حاجت به تکرار دیده نمی شود. اما در مورد سیل های تبریز چیزی مهمی در دسترس نیست . شهر تبریز ازجمله شهرهای سیل خیز ایران می باشد. رودخانه مهرانرود یکی از رودهای مهم این شهر است که از کوههای سهند سرچشمه گرفته که دردوره های مختلف بارها طغیان کرده و خرابیهای بسیار به بار آورده است. به طوریکه جهانگردانی همچون تاورنیه وشاردن نیز در خاطرات خود به سیل تبریز اشاره کرده اند، از جمله شاردن گفته است: « طغیان این رودخانه خرابیها و خسارات زیادی به بار میآورد و خانههایی را که در اطراف این رودخانه قرار دارند، با خود میبرد »
امّا، نخستین سیل ویرانگری که در این شهر اتفاق افتاده، به سده 8 ﻫ . ق (14 م) بازمی گردد که یکی ازعلت های آن را ساخت سدی توسط روستاییان در 12 کیلومتری شرق تبریز برای انحراف آب به مزارعشان، دانستهاند. نادرمیرزا سیلی را که در 17 جمادیالاول سال 1288 ﻫ . ق اتفاق افتاده و خرابیهایی را که به بار آورده است چنین توصیف میکند: «سیلی بزرگ آمده بود و بدین شهر خرابیها کرده و آنچنان بود که به نماز پیش بیآنکه به تبریز اثری از باران باشد، او از رعد از مشرق بلند شد. تگرگ و بارشی بسیار بدان سوی باریده، سیل برخاست. از روستای بارنج هر چه به پیش آمد از خانه و حدیقه و اشجار بمالید و ویران کرد تا به شهر رسید و... این سیل به مجرای قنوات افتاد، همه انباشته شد و از آبار چاههای قنوات بجوشید و سراها ویرانه کرد و بسیار مال از مردم نابود شد. این سیل تا به نصف بازار جاری شد. گفتند به 14هزار خانه صدمه رسید. آب سیل را بویی زشت بود. پس از این سیل به پایمردی خواجه محتشم صاحبدیوان، تمامی اهل این شهر مالی بزرگ دادند، شاهنشاه ناصرالدینشاه نیز هزار تومان عطا فرمودند، سدی از سنگ و آهک که امتداد آن از اواخر روستای بارنج است تا به نزدیک پلآجی عمارت کردند، به هر دو ساحل مهران رود. بدان قسمت سدی بساختند که تاکنون (حدود سال 1302 ﻫ . ق) خللی نیافته است»
مرحوم حاج مهدی شکوهی ، شاعر طنّاز و نام آشنای سده پیشین با دیدن « سیل مشهور تبریز که ویرانی زیادی به بار آورده گفته بود :
روزی که سیل آمد و تبریز شد خراب از انهدام گنبد افلاک بیم بود
تاریخ او به نام شکوهی چنین نوشت سیلی نبود وه که بلایی عظیم بود
به به حساب ابجد 1287 می شود »
در تاریخ معاصر سه مرتبه سیل در تبریز به صورت وحشت آوری جاری و خسارات فراوانی وارد کرده . اولی در سال 1308 ، دومی یک سال بعد یعنی در سال 1309 و سومی در سال 1313 . پس از این سیل ها و سیلاب های بنیان کن دولت رضا شاه پهلوی دست به دامان یکی از فرزاندان غیور آذربایجان گردید. ارفع الملک جلیلی . وی یکی از شهرداران پرکار و درستکار در تاریخ شهرداری تبریز بود . ایشان با تدبیری مثال زدنی و عاقلانه توانستند سد آجی چایی را بزنند و از آن تاریخ به بعد دیگر سیل مثل گذشته نتوانست خسارات مالی وارد کند . چرا که سیل به نوعی مهار و هدایت می گردید . مثلاً زنده یاد حسین امید ،فرهنگی بنام و بیشتر خوان تبریز راجع به سیل خانمانسوز 1308 که در تبریز رخ داد و آبادی های زیادی را ویران و چهره شهر را بکلی دگرگون کرده بود این تالمات روحی خود را طی شعری این چنین بیان می کند :
راجع به سیل تبریز
تنت به غفلت و بیچاره گی چو بسیاری بخفتی که رسد از جهان سزاواری
محیط بر سر ما زار زار می گرید تمسخرم مکن ایدل اگر کنم زاری
چه شورشی است افق خشمگین شده بر ما چه حالتی است که خورشید کرده بیزاری
صدای ناله و فریاد را کسی نشنید غریو رعد به فریاد ما کند یاری
ز اشگ دیده بیچاره گان زمین سیراب ز دودهای دل ما هوا شده تاری
به چنگ خشم طبیعت اسیر شد تبریز نه دوست بیند و نه دشمن چنین گرفتاری
ز هول سیل گریزان به کوه و برزن شهر همه به بهت و تحیّر بذلّت و خواری
غلط بود که کند آب شعله را خاموش هزار شعله بر افروخت آب پنداری
فراز گشت نشیب و نشیب گشت فراز روانه گشت جماد و جماد شد جاری
نماند مال و منال و متاع جز ناله بسی قصور که گردید در نگونساری
بر آنکه طفل ورا آب کرده قربانی کسی کجا که دهد مشفقانه دلداری
بخواب غفلت و شیرین غنوده ایم مگر شود ز نعره سیلاب فکر بیداری (1)
راجع به این سیل یعنی سیل 1313 مرحوم غلامحسین خان شکوهی که از دوستان قائد اعظم آذربایجان ، شیخ محمد خیابانی بود یادداشتی دارد که در نوع خود خواندنی است . همو در یادداشتهای خود گزارش دیده های خود را این چنین می نویسد :
« واقعه اسف انگیز 8 مرداد ماه 1313
تاریخ آمدن سیل مهیب شهر تبریز که راستی این بنده تا حال که سی و سه سال دارم ، نه دیده و نه شنیده ام و ممکن است آباء و اجداد ما نیز ندیده باشند ، در هشتم مرداد ماه 1313 شمسی ، مطابق هفدهم ربیع الثانی 1353 قمری اتفاق افتاده که ادارات نظمیه و بلدیه و عدلیه و حیاط شمس العماره و بازار سرای امیر مرحوم و اغلب خیابان های عمده شهر تبریز ، منجمله پهلوی و شاپور مانند سیل رودخانه به نظر می آمدو اکثر عمارات عالیه و قصور رفیعه طعمه این بلای عظیم شد . از جمله غرایبش این که سنگ هایی که با خود آورده و منظره هایی در خیابان ها تشکیل داده بود ، می توانم گفت که هر یکی پنجاه خروار وزن داشت و خسارات به طور حتم به ده میلیون تومان ، بلکه بیشتر بالغ شد ... غلامحسین شکوهی » (2)
درسیل مهیب سال 1308 ﻫ . ش که بر اثر آن دوهزار خانه ویران شد و بخش عمده ای از بازار نیز آسیب دید و 375 تن کشته شدند . در اواخر تیر ماه سال 1310 ﻫ . ش هم این رودخانه مجدداً طغیان کرد که در بخشی از گزارش آن در روزنامه اطلاعات (28 تیر ماه همان سال) چنین آمده است: « سه ساعت بعد از ظهر جمعه گذشته بدون اینکه در شهر یک قطره باران بیاید، صدای رعد و برق شدیدی شنیده شد و در همان ساعت سیل مهیبی که رودخانه میدانچای را مملو کرده بوده است، جاری میشود. سیل از رودخانه تجاوز کرده از مقابل باغ ملی در محله ششگلان جاری شده و به ارتفاع دو زرع کوچهها را احاطه کرده، وارد کاروانسراها شده و خرابیها به بار آورده است. در ادامه مسیر وارد بازار مسگرها و میدان صاحبالامر شده و از طرف محله امیرخیز جریان پیدا کرده و... این چهارمین سیلی بوده که به شهر یورش آورده است. بنابراین تبریز روی هم رفته در معرض خطر سیل قرار داشته و از هر دو سه سال قسمتهایی از آن دستخوش سیل و ویرانی میشده است. در 8 مرداد سال 1313 ﻫ . ش دوباره سیل مهیبی تبریز را در بر میگیرد و خسارات بسیاری وارد میکند و یک عده از عمارات مهم شهر من جمله اداره ایالتی و عمارت نظمیه خسارات بسیار میبینند و خانههای مردم را سیل ویران میکندمطابق آنچه تخمین زده شده بود، خسارات وارده به مردم بیش از یک میلیون تومان و خسارات وارده به ادارات دولتی نیز متجاوز از دویست هزار تومان بوده است »
از دیگر شعرا و ادبای آذربایجانی که به بلای سیل خانمانسوز شعر گفته یکی هم مرحوم علی فطرت تبریزی ( متوفّی 1327 ) بود . وی این شعر را زمانی سرود که باغ گلستان تبریز که یکی از تفرج گاههای زیبا و آن روزی تبریز بود بر اثر سیل خراب گردیده بود .
شبی از غصّه می رفتم خیابان باندوه دل خود چاره جویان
رسیدم بر در باغ گلستان بدیدم دسته دسته نوجوانان
همی رفتند چون سرو خرامان بر آن خرم مکان چون حور و غلمان
***
بدل گغتم که برگشتن روانه شدم با وجد بر گلشن روانه
بهر سو سیر کردم عارفانه چنان گلشن نباشد در زمانه
نوای بربط و چنگ و چغانه برفتی زآن گلستان تا به کیوان
***
خنک بادی در آن گلشن وزیده ز یک شاخه هزاران گل دمیده
ز شادی غنچه پیراهن دریده طبیعت خوش بساط عیش چیده
هزار از شاخه بر شاخه پریده به شاخ گل شده بلبل غزل خوان
***
زمینش بود از گلها منقّش فروزان روی گل مانند آتش
زده نقاش قدرت رنگها خوش به فرش سبزه و سنبل مفّرش
میان سبزه و گل بس کشاکش گهی گل جلوه کردی گاه ریحان
***
صفای دیگری در گلستان بود ز هر سو چشمه ی آب روان بود
روان بر جسم گل همچون روان بود تو گوئی باغ فردوس جنان بود
بوصل گل هزاره شادمان بود که خالی بود جای نیکمردان
***
نشسته صف به صف خوبان مه رو بشر بودند لیک از حور نیکو
بسان سرو بالا در لب جو همه غنچه دهان و عنبرین مو
چو حال عاشقان آشفته گیسو ز هر تارش دل جمعی پریشان
***
ز ده بسته پریرویان سراسر به قامت هر یکی همچون صنوبر
به طلعت فی المثل چون ماه انور سمن بو مشگبو خورشید منظر
همه در شکّرین لب شیر و شکّر سخن شان روح را سوحان نه سوهان
***
به روی گلروخان هردانه خالی که افتاده ز صنع لایزالی
به کنج ابروی شوخ و هلالی کند صد مرد عاقل را خیالی
پی نظاره جای دوست خالی به پیش ماه چون انجم درخشان
***
در این هنگامه ناگه چرخ غدّار جفا کردار و بی مهر و ستمکار
به یکدم کرد گلشن را نگونسار به شهر اندر نه گل ماند و نه گلزار
همی نالید از غم بلبل زار چو دیده آشیان خویش ویران
***
زدی قمری ز شاخ سرو فریاد ز دست چرخ گردون ناله و داد
به سیل قهر گلشن رفت بر باد دگر کی باشد این ویرانه آباد
فغان از این جفای و جور و بی داد فلک در ظلم خود بنمود طغیان
***
هزاران خانه ها را کرده پامال به زیر خاک مانده ثروت و مال
حریر و پرنیان و ترمه و شال بسی ملبوس و گردن بند و خلخال
نهان در آب و گل شد نعش اطفال زنان سینه زنان گریان و نالان
***
همی رفت از زنان بی سرو پا صدای ناله بر اوج ثریّا
دلم خون شد از این فریاد و غوغا کزو چون موم بودی سنگ خارا
چه باشد این فضای ناگوارا سپس احوال این خیل گدایان
***
کنون ای صاحبان ثروت و جاه کزین سوگ و نوا هستید آگاه
پی خاموشی این آتشین آه که از ماهی رود بر مرکز ماه
کند تذکار « فطرت» خادم راه کنید اینجا حمیّت با دل و جان .
گفته می شود سیل پس از برداشتن سد، به خیابان پهلوی جاری و از اول شروع به خرابی خانهها و عمارات و مغازههای اطراف خیابان نموده، با یک سرعت فوقالعاده، تا جلو مسجد کریمخان رسیده، در آنجا دو قسمت شده، قسمتی به خیابان کهنه هجوم، و بازارچة خیابان و ادارة مالیة شهر و دخانیه را فرا گرفت. ادارة چراغ برق، میدان شاهپور، ادارة آمار، اداره معارف، ادارات شهربانی، عدلیه، اداره بلدیه، اداره نظمیه، عمارت ایالتی (عالی قاپو)، سرای امیر و... از جمله مکان هایی بودند که در اثر سیل بخش هایی از آنها تخریب و یا به طور کامل در آب محاصره شدند. این سیل وحشتناک گذشته سراسر خیابان پهلوی را مبدل به یک رودخانة لجن زار نمود و در شهر غیر از صدای ریزش و خرابی خانهها، عمارت های پر از آب و نالههای جگر خراش بلادیدگان بی پناه، صدای دیگری شنید نمیشد.
پس از این سیل مهیب که آثار مخرب بسیاری بر کالبد شهر گذارد، تعریض بستر مهرانرود به عنوان یکی از مسائل مهم شهری مورد توجه قرار گرفت تا اینکه در 17 مرداد همان سال، موضوع سیل تبریز در مجلس شورای ملی مطرح گردید و در جریان مباحثه گو اینکه دولت اقدامات لازمه را نموده و مبلغی برای اقدام به سدسازی و غیره داده است. پس از آن شهرداری تبریز اقدام به تعریض بستر این رودخانه و ساختن سد محکمی نموده است تا بدین طریق از خطر سیل پیشگیری به عمل آید. شهردار این زمان کسی نبود جزء ارفع الملک جلیلی که یکی از شهرداران کاردان در در تاریخ شهرداری تبریز .
مردم تبریز با دیدن این سیل های مهلک و پی در پی اشعار و بایاتی های سوزناکی سروده بودند که به چند نمونه از آنها اشاره می گردد .
سئل گلدی باشدان آشدی ممدی کوتدو قاشدی
منجم کورپوسونده ممد گوزلرین آشدی
***
سئلین باشی میانا بو سئل گئدیر هایانا
گتیرین تربت آتاق بلکه بو سئل دایانا
***
سئلین باشی خاشخاش دی سئل گلدی باشدان آشدی
گیوه گئیین خانیم لار حامبال دالیندا قاش دی .
البته بعضی از شعرا نیز در این راستا پای عقب نگذاشته و با مردمی که خاطرشان آشفته و دلشان غمگین بود هم دردی کردند . از آن شاعران می توان به استاد شهریار و کریم اقا صافی تبریزی اشاره کرد . زنده یاد کریم آقا صافی تبریزی طی یادداشتی از این سیل ویرانگر این چنین یاد آورده بود : « تاریخ سیل بزرگ روز دوشنبه غره شهر صفر ( 14 مرداد 1308 ) است که بعد از ظهر تقریباً چهار ساعت بغروب می ماند . شروع به آمدن نمود . با وجود این که در جلو باغ صاحبدیوان آب دو قسمت شده بود باز پای رودخانه در دم یخچال صادقیه لبالب آی می ماند و از سر دیوارها به خارج میریخت و آن قسمت آبی گه از طرف خیابان قدیم تا خیابان بزرگ جدید پهلوی امتداد داشت اکثر باغها و کاروانسراها را مملو و خراب کرد و سیل بالای قورخانه نیز محله خطیب را خراب کرد . خلاصه کلانتر کوچه خیابان بکلی خراب و تمام بازارچه خیابان با کلیه کاروانسراها پر از آب و حمام زنانه کسمائی دریاچه آی شده بود . سنه 1348 »
کریم آقا صافی که از اشعر شعرای آذربایجانی است و به دو زبان ترکی و فارسی دیوان نسبتاً قطوری از وی به یادگار مانده ، به مسائل حاشیه ای نیز هیچگاه بی توجه نبود . او در کنار سرودن غزلیات زیبا و مراثی محکم از ثبت موارد تاریخی نیز بی توجه نبود . ثبت تاریخ سیل دیگر تبریز دلیلی بر این مدعا است . شهریار پژوه شهرمان استاد اصغر فردی در توضیح یادداشت مرحوم صافی آورده اند « گزارش دوم در منتهای جزالت و ایجاز حرفه ئی حاوی کلیه اطلاعات تهیه شده است . نخست زمان دقیق آغاز سیل ، سپس مراتب دیگری مانند ارزیابی شدت آن نسبت سیل قبل با قید زمان وقوع آن ، محل شروع و عبور ، محلات تخریب شده ، دفعات تشدید ، نهایتاً تخمین مدت زمان ترمیم خرابی ها و خسارات وارد ثبت و گزارش شده است . این گزارش روز یکشنبه 5 ربیع الاولی 1348 ( 20 مرداد 1308 ) درست 114 روز قبل از وفات شاعر ( 29 جمادی الثانی 1348 – 10 آذر 1308 ) نوشته شده و شاید از آخرین مکتوبات وی بوده باشد . – تاریخ سیل بزرگ دویم که روز یکشنبه پنجم شهر ربیع الاولی که دو مقابل سیل غره صفر ار رودخانه میدان چایی و محله خیابان آی می آمد تقریباً هزار خانه از خود محله خیابان و کوچه قولار که به کوچه سادات مشهور شده بود و محله مارالان و دربند دایه باجی و سایر جاها خراب کرد . از چهار ساعت به غروب مانده تا وقت غروب شد چهار مرتبه سیل رو به ازدیاد گذاشته مقابل سر دیوار سدها آب آمد و به پل قاری زد که قاری کرپوسی می گویند . خلاصه کلام که صدمه به شهر تبریز وارد آورد . گمان ندارم تا بیست سال ترمیم شود . 1348 »